چیزی که هست اینه که ما ایرانیا عادت کردیم به روابط سمّی، هرچقدر هم خودمونو روشنفکر و سالم از لحاظ روانی نشون بدیم آخر کار از اونی خوشمون میاد که اگنور میکنه، بی محلی میکنه، جواب تکست ها رو دیر میده و رسما ما رو به هیچ جاش حساب نمیکنه. اینکه واسه ی دوستی تلاش کنی و بخوای حس خوب منتشر کنی یا بخوای کارای قشنگ بکنی. اینا هیچ کدوم واسه ی فرهنگ ما تعریف شده نیست، شاید از روزی که محبّت پدر و مادرمون به همدیگه و درآغوش کشیدنشون رو ندیدیم و هرچی دیدیم بحث و دعوا و نفرت بود این تعاریف کمرنگ و بعد هم حذف شد. و خب یک روزی به خودت میای و میبینی تا پیعمشو جواب دادی از چت میزنی بیرون که یه وقت نفهمه تو چتاش مونده بودی. استوریشو دیر ویو میزنی که نفهمه منتظرش بودی و کم کم کارایی رو انجام میدی که فکری نکنه.اصلا هیچ فکری نکنه. و میبینی توی دام این فرهنگ سمّی افتادی، فقط برای اینکه احساس خطر کردی، فقط برای اینکه این موضوع رو فهمیدی و یادگرفتی که چطور باید با این مردم رفتار کرد و داری عملیاش میکنی، فقط چون ترسیدی.ترسیدی که تنها بمونی.از دلایلی که از اینجا و از این آدما متنفرم و میخوام برم اینه که حرف ها با عمل نمیخونه، توی حرف ایدهآل و آرمانی صحبت میکنیم ولی در عمل توی کثافتِ فرهنگِ چرکِ ایرانی گیر کردیم. فکر کردن به این موضوع فقط باعث میشه حواسم به خودم باشه و گیر نیفتم توی این رسوم. من هم آدمم و دارم بین این مردم زندگی میکنم، حرف زدن راجع به این مشکلات باعث میشه "متوجه باشم". فقط همین. فقط میخوام متوجه باشم.
ماییم و نوای دلتنگی
نه فراموش میشه نه تکرار!
فرشتگان قصاص کننده
فقط ,رو ,توی ,حرف ,هم ,اینکه ,این مردم ,و میبینی ,متوجه باشم ,فقط برای ,برای اینکه
درباره این سایت