محل تبلیغات شما
من از اولین بودن لذت میبردم، کاری خاص انجام داده بودم و فکر میکردم تا دنیا دنیاست در خیالش باقی خواهد ماند ، حال آنکه وجه ابدی آن را در نظر نگرفته بودم، اینکه آن کار صرفا زیبایی به همراه داشت و هرکسی جز من میتوانست آن زیبایی را بیافریند، و آفریده بود، من از اولین بودن لذت میبردم و گمان میبردم احساسات خاصی را برمی انگیزم، اشتباه آنجا بود که آن احساسات صرفا برای من، خود خویشتن، تازگی داشتند، اوهامی از جنس زیبایی، چیزی که انتظار میرفت ادامه پیدا کند، اما "گاهی زندگی اتفاقاتی را رقم میزند که در آن چیز های درست غلط اند"، باری، شش ماه بعد میگذرد، کسی به وین باز نمیگردد و اگر میخواست ادامه پیدا کند، میتوانست 9 سال بعد در یک کتابفروشی رقم بخورد.

Moving on- Asking alexandria

ماییم و نوای دلتنگی

نه فراموش میشه نه تکرار!

فرشتگان قصاص کننده

زیبایی ,رقم ,احساسات ,، ,میبردم ,میتوانست ,من از ,پیدا کند، ,بودن لذت ,ادامه پیدا ,اولین بودن

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

demagcosul Martha's blog prefeqmove neomofortta فرزانگانیا آوازهای خانم میم ... به یـــــاد او فال حافظ {{ تعبیر و دیدگاهی جدید }} مدرسه اکچوئری nesadiwi