محل تبلیغات شما
آنها همیشه اول بودند، همیشه در درست ترین زمان خودشان را ظاهر میکردند و مرکز توجه قرار میگرفتند، حتی اگر خودشان نمیخواستند، آنها هیچوقت کار زشتی نمیکردند، حتی اگر روی فرش محتویات روده ی خود را تخلیه میکردند، باز هم از نظر دیگران کمکی به تکمیل طرح فرش تلقی میشد، آنها همیشه جذاب، خوش برخورد و مهربان بودند، اگر شکایتی میکردند حق به آنها داده میشد، و اگر کاری معمولی انجام میدادند، ممتاز و درخشان توصیف میشد، آنها همیشه دسته ی اول بودند و همین باعث میشد ما جزء دسته ی دوم باشیم، کسی برای خوشحال کردن ما تلاشی نمیکرد و راستش را بخواهید اصلا برای کسی مهم نبود که چه چیزی در سر ما میگذرد، ما از اول در دسته دوم قرار گرفتیم، همیشه دیر کردیم و بعد از مدتی هم دنیای خودمان را پذیرفتیم، نه دیگران و نه خودمان برای بهتر شدن اوضاع کاری نمیکردیم، به توجه و دوست داشته شدن نیاز داشتیم ولی به ماندن در دتیای خودمان هم عادت کرده بودیم، همه ما در دسته ی دوم از تنهایی یکدیگر باخبر بودیم، اما کاری از پیش نمیبردیم، ما محکوم به ماندن در زندان خود بودیم، ما، همیشه در دسته دوم بودیم و همیشه در دسته ی دوم باقی میماندیم.

ماییم و نوای دلتنگی

نه فراموش میشه نه تکرار!

فرشتگان قصاص کننده

دسته ,ی ,دوم ,هم ,اول ,کاری ,دسته ی ,در دسته ,همیشه در ,ی دوم ,آنها همیشه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

riciroso doctorati Jamie's page آبخیز گیلان alinnowpa اختراعات منصور حضرتی bookslongpunce وب سایت رسمی سرتیپ قاسم فراوان شعر درخواستی Curtis's collection