باز ، بازم امشب گریه کردم
باز ، بازم امشب لب مرگ
پای خود را پس کشیدم
مردم از بس نه شنیدم
تو ، توی این شهر مه آلود
اگه حتی یه نفر بود
همونم دست منو خوند
زد و اون جونمو سوزوند
گناهم ، بودن و بودن و پاکی
گناهم مثل دیگرون نبودن
اسم من بیگانه ی عریان
مردم از بس نه شنیدم
، ,امشب ,بس ,بازم ,دیگرون ,نبودناسم ,بودن و ,بس نه ,از بس ,، بازم ,بازم امشب
درباره این سایت